هیئت محبان شمس الشموس

وبلاگ اصلی هیئت

هیئت محبان شمس الشموس

وبلاگ اصلی هیئت

بایگانی
پیوندهای روزانه
پیوندها
آخرین مطالب
آخرین نظرات

داستان هایی از سیره حضرت

سیّد محمّد سعید شوشتری | چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۵۷ ب.ظ


 هجده خرمایی که واقعی شد  درس جدید
 مسیری سبز برای عبور از گردنه   مرز آشنایی 
 ای کاش بر پایش فرو می‌ریختم  کوزه عسل
 من لباسی بودم برای خدا  عید شوال
 می‌دانست طاقت دوری ندارم   نیشکر در تابستان
 مولایم! من اینجا هستم   اشیاء مقدس
 خاطره‌ای از شیوه‌ای نیکو   باران رستگاری
 وقتی دیوار گلی بالا رفت   رهاتر از آهو
 وقتی که می رفت   پناه می برم به خدا
 دور از دسترس  به دنبال پیشوای حجاز
 پیرمردی که در احساسش گم شد  حرفهایی که شنیده نمی‌شود
  آن ستاره چشمک زن   عبور از دیوارها
 آفتابی که بر نیشابور تابید   زودتر از موعد
 بیست دینار برای تو  بر سر یک سفره
 داستانک  در برزخ لحظه ها
 حالا چه کسی می‌رفت   چند داستان از زندگى امام رضا(ع)
 چشمه (1)   چشمه (2)
 دیدار یار غایب   به سوی خدا
 کنیز  کتابی در آستین
 نمی‌دانم چرا خوابم نمی‌برد؟  پوستین دوز
 غلام  خداوندا چه کنم؟
 درخت بادام  غرور
 باران  کسی شاید با ردایی سبز
  • سیّد محمّد سعید شوشتری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم